اول از همه سلام ونوای گل گلاب...
دوم...طی یه سری صحبت های من و مشاور اعظم نازی😂😂
یه سری سمیجات به وجود اومد که دیدیم حیفه ازشون بی نصیب بمونید.
و کلا تصویب شد که به فکر یه بخش سمی جات هم باشیم😂😂😂
این سم حاوی اسپویل از پارت 26 فصل دو می باشد😂
قیافه ی ته توی پارت بیست و شیش وقتی برگشت و جونیور رو پشت سرش دید😂😂😂😂😂😂😂😂😂
گفته بودم از این انیمیشن مثل سگ نفرت دارم:">؟
ادمین مونی میخواد اذیتم کنه از اینا میفرسته:">>>
وای خداااااا🤣 خودشهههههه🤣
اصن تا باشه از این سم ها😁😂
اصن من حاضرم هر روز مسموم بشم😌
خیلی فکر خوبی بود این ایده سمیجات😂😂
مهسا و نازنین عاشق این ایده تون شدم😍❤
خدایی خیلی ایده جذاب و باحالیه🤩
اونی غیر ریختن برگ و سکته دادن ماها زدی تو کار مسموم کردنمونا😂دیگه چیزی از ما ریدر ها باقی نمی مونه ها😔😂هرچند به عشق مانستر دوباره سر پا میشیم😌❤کلا اونی داره ما رو نسبت به هر چیزی مقاوم میکنه😂.
دارم به این فکر میکنم که اگه خود تهیونگ این رو ببینه با همین قیافه به ماها نگاه میکنه🤣
یادش به خیر این انیمیشنه. اسمش خانه کوچک ما بود؟
ولی من از خواهر اون پسره تو همین کارتونه بدم میومد😤گریه هاش خیلی رو مخ بود😂
سلاااااااااامممممم اونی قشنگممممم🥺❤
امیدوارم یه عالمه حالت خوب باشه💙
نمی دونم منو الان یادت میاد یا نه ولی یه دنیا دلم برات تنگ شده😢💜
سال نو و عیدت مبارررررررک🫂😍💕
از ته قلبم آرزو میکنم یه سال پر از شادی، سلامتی، آرامش و موفقیت در پیش رو داشته باشی مهی جونممممم💚
مشکلاتت و غم و غصه هات هم همه برن گم شن الهی😂💗
اوه خدا الان که اینا رو نوشتم بغض کردم😢 اونی کجایی؟ راستش نگرانتم🥺
این لنتی خود خودشههههههه😂😂😂😂😂😂
دوباره دیدمش پاره شدم
اصن خود تهیونگهههههه