دردسرهای نوشتن مانستر😂
با توجه به اینکه این هفته هم مجبور به عقب انداختن روز آپ مانستر هستم پس اومدم تا یکم از دردسر های نوشتن مانستر بهتون بگم تا اگه براتون سوال شده مگه چیکار داره می کنه که انقدر طول می کشه،جوابتون رو بگیرین.
به عنوان اولین گزینه بزارین بریم سر بحث شیرینی که حداقل 99 درصدمون درگیرشیم.یعنی درس!
قبلا توی پست معرفی هم گفتم که من کلاس یازدهمم و دارم رشته ی ریاضی می خونم.اما اگه فکر کردید رشته ی ریاضی درس های خوندی نداره یا اونقدری نداره که بخواد وقت بگیره خوب سخت در اشتباهین عزیزای من.درسته که ما درس هایی مثل زیست که پر از نکته های ریز و خوندنیه یا ادبیات که کاملا بستگی به مطالعه تون داره،نداریم.ولی در عوض چهار تا کتاب شیرین و گاها نه چندان شیرین داریم که اگه یه هفته نریم سراغشون و یه نگاهی بهشون نندازیم،کلاهمه رو فراموش می کنیم.چرا؟چون تمااااااام درس هامون پر شده از فرمول های حفظ کردنی که گاهی توی دو تا درس یه فرمول با دو تا شکل متفاوت ظاهر میشه.مثل فیزیک و شیمی.یا حسابان و هندسه.خلاصه که اقا،بنده هم سرم شلوغه تااااا دلتون بخواد.مشق ها و امتحانا که دارن شروع میشن رو هم که نگم.
دومین گزینه هم باز چیزیه که 99 درصدمون بهش گرفتاریم.اونم خانواده ی عزیز تر از جانه.از اونجایی که من به شدت ادم خانواده داری هستم😌 از این نظر به طرز وحشتناکی سرم شلوغه.مثلا من یه برادر کوچیک تر دارم که هر لحظه و هر ساعت همراه مامانم از یه گوشه می پرن بیرون و چهار صفحه سوال ریاضی و فارسی حل شده میدن دستم میگم تصحیح کن.یا موقع امتحان با روش های سامورایی گروگان می گیرنم و میشوننم سر میز که اقا صبر کن اگه مشکلی کن یاری سبز خود را همراه ما کن!از مامان و داداشم بگذریم بابام که الهی قربونش برم هست.(نخند جدی میگم.😑دختر بابای تر از من تو عمرتون ندیدین.)خلاصه که بابام که اصلا یه پروسه ی جددا گونه اس و باید شبا که میاد قشنگ دل تنگیامو رفع کنم بعد به زندگیم برسم.
میریم سراغ سومین گزینه.این یکی رو 100 درصدمون داریم اقا.خواب!دیگه اینو موضوعشو باز نمی کنم که می دونم خودتون بهتر از من می دونین بعد از هفت ساعت کلاس انلاین از ساعت هشت صبح چه حالی هستیم🙄
و چهارمین گزینه و مهم ترین گزینه.تا حالا شده بخواین برین مهمونی بعد با خودتون فکر کنین نه الان تو مودش نیستم.یا مثلا بخواین یه کاری بکنین بگین نه الان حسش نیست.یا مثلا یه روز همه ی فکرتونو "زندگی چقدر گل و بلبله من چقدر خوشبختم" مشغول کرده باشه یه روز "این چه زندگی مزخرفیه که من دارم اصلا می خوام بمیرم".بهش میگیم مود دیگه درسته؟نوشتن یکی از اون چیزاییه که به شدت مود می خواد.یعنی اصلا مودش نباشه باعث میشه چهار بار هفت صفحه ی کامل بنویسی،بعد دوباره پاک کنی.که بیشتر از هزار بار برام اتفاق افتاده.جدا از اون.دلم نمی خواد مانستر مثل یه وظیفه اپ بشه.مثل اینکه یه مشق یا تکلیفه و من موظفم شنبه ها تحویل معلمم بدم.نه اینکه با سر نظم بودن مخالف باشما.نه اصلا.به نظرم اگه بتونم سر موقع اپ کنم برای خودمم بهتره چون ریدر ها اگه بخوان به کسی معرفی کنن میگن درسته در حال اپه ولی هر هفته مرتب میاد و نیاز به نگرانی نیست.اما با این روش من مطمئنم بخواین معرفی کنین میگین صبر کن فول که شد بهت میدم🙂🙂
خلاصه اش اینکه اقا...تا مودش نباشه حتی نمی تونم یه جمله بنویسم.یعنی می تونم بنویسم ولی اون وقت به جای مانستر اشفتگی محض ذهن تحویلتون می دم.
همه ی اینا رو گفتم تا ازتون خواهش کنم اگه یه وقتایی تاخیر می افته توی آپ درک کنین و صبور باشین.ممنونم که حمایت می کنین و می خونین و ممنونم از کسایی که نظر میدن.منتظر پارت های طوفانی تر از مانستر باشین 🙂
💫!We Never Walk Alone
- ۰۰/۰۱/۲۲
سایت خیلی خوبی دارید
امیدوارم موفق باشید